قاسم سلیمانی و نوجوانی که سرش را بریدند !
يكشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۲، ۰۸:۲۹ ب.ظ
به مادرش میگوید، با توجه
به خوابی که دیدهام این آخرین ناهاری است که باهم میخوریم، مادر اجازه
تعریف خواب را نمی دهد. برای دوستانش اینگونه تعریف کرده بود. 2 شب است که
خواب میبینم که روی سینهام نشستهاند تا سر از تنم جدا کنند، فریاد
میزنم و آنوقت است که امام حسین(ع) میآید و میگوید نترس، درد ندارد...
را هم بریدند، درد نداشت.»
۹۲/۱۰/۱۵
شادی روحشون صلوات