سیزده موذن گمنام
به ساعت نگاه کردم وقت اذان نبود !
همه این صدا را می شنیدند و هر لحظه بر تعجب ما افزوده می شد. یعنی چه حکمتی در این اذان بی وقت و دسته جمعی وجود دارد ! ؟
نوای اذان بسیار زیبا دلنشین بود این صدا از میان نیزار ها می آمد با بچه ها به سوی نیزار ها حرکت کردیم این منطقه قبلا محل عبور قایق ها بود هر چه جلوتر می رفتیم صدا زیبا تر می شد اما هر چه گشتیم اثری از موذنین نبود محدوده صدا مشخص بود لذا به همان سمت می رفتیم در میان نیزار ها قایقی را دیدیدم قایق را به سختی از لابه لای نی ها بیرون کشیدیم . آنچه می دیدیم بسیار عجیب بود و باور نکردنی ! ما موذنین نا آشنا پیدا کرده بودیم . درون قایق شکسته پر از پیکر های شهداء بود آنها سال های سال در میان نیزار ها مانده بودند . پیکر 13 شهید داخل قایق بود .آنها را یکی یکی خارج کردیم ، عجیب تر اینکه همه آنها شهدای گمنام بودند .
راوی : علیرضا غلامی مسئول تفحص لشگر امام حسین (علیه السلام )
باسلام
وقتی رأس ارباب بر سر نیزه قرآن می خواند، باید عاشقانشان این چنین اذان گو باشند.
در این روایت ها قدرت خدا و بزرگی شهدا به وضوح دیده میشه.
یاعلی . . .