سفیر تدبیر

سفیر تدبیر

تقدیم به یکی از هزاران سرباز امام خامنه ای ....

هر چتر بازی که قرار است از هواپیمایی هلی برن کند
هرتفنگداری که قرار است از ناو ها پیاده شود
هرکماندویی که قرار است با نفر بر وارد شود
یادش باشد که قبلا تابوتش را سفارش داده باشد
شامات (سوریه) خط قرمز انقلاب اسلامی است
همان جایی که می تواند معراج ما و گورستان شما باشد
.: سردار سرلشگر قاسم سلیمانی :.

لوگوی وبلاگ
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

ربودن لودر از مقابل خاکریز دشمن !

سه شنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۴۸ ب.ظ

 با توجّه به کمبود دستگاه های سنگین جهادی و راه سازی در آن زمان، داشتن یک دستگاه لودر باعث افتخار محسوب می گردید، آن هم اگر جزء غنائم جنگی می بود.
این لودر داخل یک سنگر روبروی خطّ مقدّم عراق و در دید مستقیم نیروهای آن ها قرار داشت. به محض این که هوا تاریک می شد؛ بچّه ها اوایل شب در آن هوای تاریکِ تاریک، که دید دشمن کم بود، همراه با گروه تأمین از خاکریز حرکت می کردند و خودشان را به سنگری که لودر در آن جا
بود، می رساندند. ساعت ها در کنار لودر می ماندند؛ تا زمانی که ماه؛ کاملاً در آسمان نمایان شود و نورافشانی کند. آن ها با استفاده از نور ماه با آچار و ابزار، اقدام به بازکردن سرسیلندر و تعمیر آن می نمودند. حال نوبت حمل قطعات خراب به  پشت خط، به منظور تعمیر گردید. با توجّه به این که وزن این قطعات سنگین و حمل آن ها با مشکلات ویژه ای همراه بود و نیروهای ما در دید دشمن قرار داشتند، بچّه ها با زیرکی تمام، قطعات را داخل برانکارد قرار می دادند و آنها را به صورت نیمه خیز با توجّه به سنگین بودن، برای تعمیر به پشت خط، انتقال می دادند.
سرسیلندر و شیلنگ های فشار قوی برای تعمیر به اهواز برده شد. طی این مدّت بچّه ها به طرف لودر نمی رفتند؛ زیرا احتمال لو رفتن و مانع از ادامه ی کار می شد. سرسیلندر از اهواز آورده شد؛ ولی می بایست آن را به نزدیکی لودر حمل کرد، با روش قبلی این کار انجام شد و سرسیلندر و شیلنگ های فشار قوی روی لودر بسته شد. باطری لودر از کار افتاده و فاقد برق بود. می بایست شارژ شود، باطری همانند دیگر قطعات با برانکارد به پشت خط، آن هم در تاریکی شب حمل و برای شارژ به اهواز منتقل گردید، بعد از دو روز برگشت داده شد و مجدداً بر روی لودر قرار گرفت.
لودر آب و روغن قاطی کرده بود، روغن آن را تخلیه و مجدداً 20 لیتر روغن و 20 لیتر آب داخل پیت ریخته و به وسیله برانکارد، آن هم در تاریکی شب به محل استقرار لودر حمل گردید و داخل لودر تخلیه شد. حال بایستی لودر را روشن نماییم. همین که دشمن را سرگرم نمودیم، لودر را روشن و از داخل سنگر بیرون آوردیم. هوا کاملاً تاریک بود ولی در زمان حرکت لودر، راننده متوجّه شد که لاستیک جلو پنچر می باشد، بیل لودر را روی زمین قرار داد و دستگاه لودر را به صورت دنده عقب به سمت خاکریز خودی هدایت نمود، بعد از این واقعه تازه عراقی ها متوجّه شده بودند، چه اتفاقی افتاده است. دیگر کار تمام شده و لودر، پشت خاکریز ایرانی ها رسیده بود. فردای آن روز عراقی ها از شدّت عصبانیّت شروع به یاوه گویی از طریق رادیو، علیه فرمانده تیپ، حاج قاسم سلیمانی نمودند، به او لقب قاسم لودر دزد دادند زیرا با این سرقت لودر، روحیه ی نیروهای عراقی ضعیف گردیده بود و نیروهای ما از خوشحالی انجام این کار، در پوست خود نمی گنجیدند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">